پشت ِ پرچین ِ بی نامی

کاش پیش حقانیت حضرت حق نام نداشته باشیم ، اما بد نام نباشیم .... طوبا للغرباء

پشت ِ پرچین ِ بی نامی

کاش پیش حقانیت حضرت حق نام نداشته باشیم ، اما بد نام نباشیم .... طوبا للغرباء

آخرین مطالب

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است


قرار بود بعد از سمینار با مرد و زن آلمانی که در همایش حضور داشتند دیدار کنیم.ما در سالن منتظر میمانیم.آنها در حالی که بسیار گرم با هم صحبت میکنند به سمت ما می آیند.در نیمه ی راه مردی سپید مو به آنها می پیوندد.وقتی با هم رو به رو می شویم.مرد سفید مو که خود را یک منجم آماتور آلمانی معرفی میکند،بعد از معرفی ِ خود ،اشاره به زن میکند و می گوید،باربارا همسرم و سپس تام را معرفی میکند و او را همسر سابق باربارا می خواند.و ما انگشت به دهان ،متعجب ایستاده ایم.می اندیشیم و به خودمان نهیب میزنیم که دو انسان شاید همراه خوبی برای سفر زندگی نباشند.ولی می توانند همکاری خوب یا هم سفری خوب یا هم فکر،هم مشغله،هم اعتقاد،هم دغدغه و هم درد خوبی باشند.بدون آنکه هیچ حقی از هیچ کس ضایع شودو به حق هیچ کسی تعرض کرده باشند ،اگر و فقط اگر با واژه ی اعتماد بیگانه نباشیم.

دنبال واژه یی میگردم . چیزی از جنس ِ پر احساس ِ خار گل ِ رز ِ بی پروا. که نه بر چشم فرو میرود نه بر دل. زیرا که میداند هر گلی که چیده شود باید دستی را گزید نه چشم و دلی را.او میداند که چشم و احساس ِ دل را توان ِچیدنِ گل نیست.
نه ،غیرت را نمی گویم زیراکه غیرت را مردان ایرانی به کثافت کشیده اند.
وقتی حمایت و پناه دادن یک زن ، زن ذلیلی خوانده و فریاد بر روی زن از روی حس مالکیت ، غیرت گفته می شود...
آنگاه
خار زیبای گل ِ رز را چه می توان نام نهاد؟
واژه ای نمی یابم، زبان فارسی ابتر میماند و زبان من الکَن تا تمدن مان، تعقل مان و افکارمان ،منفعل و سزاوار ِ  ناسزاوارها باشد و تاسف کلمه ی بی مقداری است در قبال ِ این همه تهوع در جامعه ی فریب خورده و خود فریفته.

sessizlik
۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر