گفتم که مقصرم؛ تو کوتاه بیا
جمعه, ۶ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۵۹ ق.ظ
نه دریا و نه خشکی ، نه هوایی
نه آسمان که ندارد انتهایی
نمی دانند که من در دل چه دارم
خدایا تو بدان تو که خدایی....
نه خورشید و نه ماه و نه ستاره
نه آن ابر کبود پاره پاره
مرا چون عین و لام و یا ،
به یاد تو نیاورد
خدایا شکر و صد شکر دوباره....
پی نوشت: چه سخاوتمندانه خوانش میکنی.
تشنه ی عشقت هستم و منتظر همیشگی نگاه تو.
نان و خرما ارزانی دلق پوشان سجاده نشینت.
با می مهرت افطار می کنم....
پی نوشت: خدایا عنوان این پستم را خواندی؟
۹۱/۰۵/۰۶